یکنواخت سازی کالا چیست و چه اهمیتی دارد؟ پیشرفت تکنولوژی و صنعت موجب افزایش تنوع کالاها شده است. بسیاری از کالاها در انواع طرحها و مدلها تولید میشوند. این موضوع موجب شده است مصرفکنندگان و سازمانهای مرتبط با کالا در انتخاب کالای موردنظر خود دچار مشکل شوند. عموماً سازمانهای مرتبط با کالاها انتظارات مشخصی از هر کالا دارند؛ درحالیکه طیف وسیعی از کالاها وجود دارند که میتوانند انتظارات آنها را برآورده کنند. مسئلهای که اینجا مطرح میشود این است که این سازمانها چگونه میتواند مشکلات ناشی از تنوع کالاها را کاهش دهند؟
یکی از کارهای مهم جهت کاهش مشکلات ناشی از تنوع کالاها، اجرای برنامه یکنواخت سازی کالا در سطح سازمان است. هر یک از سطوح مدیریتی سازمان در ارتباط با موضوع یکنواخت سازی مسئولیت مشخصی را که از طرف مدیران ارشد تعیین میشود، بر عهدهدارند.
بر این اساس کالاهایی که دارای یکسری از مشخصات مشترک تعریفشده هستند، معادل هم در نظر گرفتهشده و یک کد دریافت میکنند. این کار سبب میشود از تنوع کالاهای سازمان کاسته شده و صرفهجوییهای فراوانی به دست آید.
مفهوم یکنواخت سازی کالا
در حوزه مربوط به کالا، یکنواخت سازی عبارت است از: تخصیص نام و کد مشترک به کالاهایی که دارای خصوصیات مشترک تعریفشده هستند که این فعالیت تحت تأثیر ملاحظات پشتیبانی فنی، مشخصات فنی، نگهداری و تعمیرات، سهولت بهکارگیری و … و سیاستگذاریهای کلان سازمان در زمینه روابط سیاسی، بینالمللی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و … قرار دارد.
بر این اساس کالاهایی که نیاز واحد را برآورده میسازند و مشخصات اصلی مشترکی داشته و تنها در مشخصات فرعی باهم تفاوت دارند، بهعنوان یک کالا نامگذاری و کدگذاری میشوند. برای این کار باید مشخصات ذاتی و عملکردی کالاها را شناسایی نمود، آنگاه اقلامی را که دارای یکسری مشخصات مشترک تعریفشده هستند، با یک کد شناسایی کرد؛ بهعنوانمثال در مهندسی کشاورزی برای کشت ذرت ۹ نوع ذرت وجود دارد که هر یکبر اساس طول دوره رشد از ۱۰۰ تا ۷۰۰ شمارهگذاری میشوند؛ ولی اگر کارخانهای بخواهد از ذرت برای تهیه خوراک دام استفاده کند نیاز به این تقسیمبندی ندارد و مثلاً ممکن است آنها را به سه نوع درجه ۱، درجه ۲ و درجه ۳ تقسیم کند.
یکنواخت سازی میتواند بهعنوان یک ابزار که سلسلهمراتب سطوح مدیریتی سازمان را جهت نیل به اهداف خود در حوزه مربوط به کالا یاری میدهد، مطرح باشد. هر یک از سطوح مدیریتی سازمان در موضوع یکنواخت سازی وظایف مشخصی را بر عهدهدارند.
سطح عالی سازمان با توجه به عوامل مختلف به تعیین خطمشی و سیاست یکنواخت سازی کالا میپردازد. سطح میانی، با توجه به ملاحظات یکنواخت سازی از قبیل عوامل پشتیبانی فنی، نگهداری و تعمیرات و سهولت بهکارگیری در چارچوب خطمشی تعیینشده توسط سطح عالی، مشخصاتی را که کالاها برای تأمین نیازهای سازمان باید داشته باشند، تعیین میکند. سطح عملیاتی، با توجه به مشخصات تعیینشده، کالاهایی را که از دیدگاه کاربر مورداستفاده مشترک دارند، شناسایی کرده و یک نام و کد به آنها اختصاص میدهد.
مثالی از یک نمونه یکنواخت سازی کالا
برای اینکه با چگونگی تصمیمگیری سطوح سهگانه مدیریتی در موضوع یکنواخت سازی کالا بیشتر آشنا شویم از یک مثال کمک میگیریم. فرض کنید سازمان میخواهد تجهیزات گرمایشی خریداری نماید. سطح عالی سازمان مشخص میکند که منبع تأمین انرژی تجهیزات گرمایشی از چه نوع باید باشد. سطح میانی، مشخصات وسیله گرمایشی را تعیین میکند و سطح عملیاتی با بررسی مشخصات آن وسیله و مقایسه آن با مشخصات از پیش تعریفشده، به اقلام مشابه یک نام و کد اختصاص میدهد این رابطه در شکل زیر نمایش دادهشده است.
اهداف یکنواخت سازی کالا
بسیاری از فعالیتهای مدیریتی اموری هستند که با بهرهوری ارتباط نزدیک دارند. یک مدیر همواره سعی میکند مسائل سازمان تحت مدیریتش به بهترین شکل ممکن حل شود و فعالیتهای سازمانی در مطلوبترین حالت ممکن به انجام برساند. یکنواخت سازی در حوزه کالاهای سازمان، یکی از ابزارهای مدیریت است که مدیر از طریق آن افزایش بهرهوری را دنبال میکند.
صرفهجوییهای اقتصادی
همانگونه که اشاره شد، از طریق یکنواخت سازی، کالاهایی که ازنظر کاربر دارای تعدادی خصوصیات مشترک میباشند، یک نام و یک کد دریافت میکنند. ازآنجاکه این کالاها دارای کاربرد هستند، این کار سبب میشود که از داراییهای سازمان، بهتر استفاده شود. از طرف دیگر یکنواخت سازی کالا موجب میشود مکان دهی کالاها در انبار به نحو مطلوبتری صورت گیرد و این خود موجب صرفهجوییهای اقتصادی و مالی میشود.
بهبود در مدیریت موجودی کالا
یکنواخت سازی سبب کاهش تنوع کالاها میشود و این موضوع میتواند عملکرد مدیریت موجودی را بهبود دهد، زیرا با کاهش تنوع کالا تعداد سفارشهای قطعات خرید حجم انبارها تعداد تخصصهای لازم برای تعمیر و خدمات فنی و غیره تقلیل مییابد.
تحدید فعالیت مدیران میانی و عملیاتی
در اکثر منابع و مآخذ علمی، سطوح مدیریتی را به سه سطح مدیران ارشد، مدیران میانی و مدیران عملیاتی تقسیم کردهاند. در یک سازمان، مدیران ارشد کار سیاستگذاریهای کلان و تعیین خطمشیهای کلی را انجام میدهند، مدیران میانی روشهای اعمال سیاستها را مشخص میکنند و کار اجرا با مدیران عملیاتی است. با انجام یکنواخت سازی کالا، محدوده کار برای مدیران میانی بسیار کمتر شده و برای مدیران عملیاتی هم که کار اجرا را بر عهدهدارند این پدیده اتفاق میافتد یعنی آنها نیز تحت تأثیر سیاستگذاری مدیران ارشد حوزه فعالیتشان محدودتر میگردد.